ارزش های کلیدی
ارزشهای کلیدی، فرهنگ سازمانی و همسویی استراتژیک
یکی از مشکلات مشترک اکثر مشتریان ما در طول 2 دهه گذشته را می توان در جملات زیر خلاصه کرد:
- “رهبران ما به ارزشهای کلیدی توجه کافی نمیکنند.”
- “بیشتر رهبران با ارزشهای کلیدی ما آشنا نیستند و از آنها به درستی استفاده نمیکنند.”
- “رهبران ما استراتژی ما را به درستی اولویتبندی نمیکنند و نمیدانند چگونه براساس آن عمل کنند.”
در این متن، چالشهای مختلفی به وجود آمده است:
ارزشهای کلیدی نادرست: اغلب ارزشهای کلیدی شرکتها ساده، بیاثر و گاهاً نادرست یا حداقل غیرواقعی هستند. این امر منجر به ایجاد نگرانی و ناامیدی در کارکنان، دور کردن مشتریان و تضعیف اعتبار مدیریتی میشود. انتخاب ارزشهای مناسب باید توسط کسانی انجام شود که درک کاملی از کارآفرینی، فرهنگ و استراتژی دارند. ارزشهای کلیدی باید با چشمانداز، ماموریت، فرهنگ و استراتژی سازمان سازگار باشند. استخراج ارزشهای کلیدی تنها زمانی میتواند مؤثر باشد که یک متخصص با بنیانگذاران یا مدیران بالارده سازمان وارد تعامل شود. به عبارت دیگر، تنها بنیانگذاران میدانند که آیا باید روی سرعت یا مشتریمداری تاکید شود یا چه زمانی باید کدامیک از این موارد اولویت یابد. ارزشهای کلیدی قطب نمایی برای کمک به کارکنان در اتخاذ چنین تصمیماتی در غیاب بنیانگذاران هستند.
استفاده نادرست از ارزشهای کلیدی: اکثر شرکتها آغاز معرفی ارزشهای کلیدی را از سطوح غیررهبری انجام میدهند. اگر بنیانگذاران و مدیران بالارده ارزشهای کلیدی را تعیین کنند، آنها باید نمونهای از تعامل با این ارزشها را نشان دهند. مهمتر از آن، به کارگیری ارزش های کلیدی توسط رهبری ارشد نیازمند مهارت هایی است که رهبران به عنوان متخصصان موضوعی (SME) معمولا هرگز آن را یاد نگرفته اند. راههایی برای گنجاندن ارزشهای کلیدی در مهارتهای روزانه رهبران وجود دارد، مانند بازخورد، تفویض اختیار، مربیگری و تصمیمگیری گروهی و فردی.
عدم همسویی عمیق: بسیاری از شرکتها ارزشهای کلیدی را به عنوان اصول اخلاقی میبینند که با مسائل دیگر ارتباط ندارند. ارزشهای کلیدی نه تنها باید در چشم انداز، ماموریت و در نتیجه استراتژی یک شرکت ادغام شوند، بلکه ارزش های اصلی فرهنگ سازمانی شما را نیز شکل می دهند. رفتار روزانه با ارزشهای کلیدی (به عنوان مثال در بازخورد، تفویض اختیار، مربیگری و تصمیمگیری) تاثیر مستقیمی بر فرهنگ سازمانی دارد. هر چقدر که ارزشهای کلیدی تعمدی تر بهکار برود، توانایی مدیریت بهتری بر روی فرهنگ سازمانی ایجاد میشود. در عدم استفاده از ارزشهای کلیدی، فرهنگی بهطور خود کار شکل میگیرد، اما شما تأثیری در آن نخواهید داشت. در حالت بدتر، که معمولاً در اکثر شرکتها رخ میدهد، ارزشهای کلیدی بیاثرند و به درستی واقعیت تأسیس شرکت را نشان نمیدهند. این ارزشها به درستی در سراسر سازمان منتشر نمیشوند و به درستی جا نمیافتند، بنابراین از نظر تعریف، طراحی، به اشتراک گذاشته شدن، منجر به همسویی ارزشها، فرهنگ و استراتژی نمی شوند.
راه حل:
با نزدیک به دو دهه تجربه گسترده در همکاری با شرکتهای چندملیتی و محلی در مناطق مختلف دنیا از جمله آمریکای شمالی، اروپا و خاورمیانه، به ویژه در امور مدیریت سهامداران، لابی صنعتی، توسعه فرهنگ سازمانی، توسعه رهبری و استراتژی، ما به فهم عمیقی از فرهنگ، استراتژی و رهبری دست یافتهایم. اما مهمتر از همه، ما میدانیم که چگونه این عوامل به یکدیگر مرتبط هستند.
علاوه بر این، ما تنها شرکتی هستیم که تمام خدمات خود را بر اساس تجربههای علوم اعصاب ارائه میدهیم. به این معنا که علاوه بر فهم چگونگی یکپارچهسازی ارزشهای کلیدی در فرهنگ و استراتژی، نحوه کارکرد مغز انسان در پاسخ به بازخورد، تفویض اختیار، مربیگری و تصمیمگیری را نیز میشناسیم و از آن برای راهنمایی رهبران برای انتقال ارزشهای کلیدی و توسعه قدم بعدی استفاده میکنیم. با همکاری با ما، شما میتوانید:
- اطمینان حاصل کنید که ارزشهای کلیدی که تعیین میکنید، واقعی، موثر و با هدفهایتان سازگار هستند.
- رهبران شما می دانند ارتباط ارزش های کلیدی با استراتژی شما چگونه است.
- رهبران شما مهارتهای لازم برای استفاده از ارزشهای کلیدی را دارند.
استفاده روزانه از ارزشهای کلیدی – همانند توجه به بازخورد، تفویض اختیار، مربیگری و تصمیمگیری – به توسعه افراد و تثبیت استراتژی شما کمک میکند و به فرهنگ سازمانی شما همسویی میبخشد.
این همان چیزی است که ما آن را “همسویی استراتژیک” می دانیم.